۱۳۸۷ بهمن ۸, سه‌شنبه

اروپا مجاهدین را از لیست گروه‌های تروریستی خارج کرد

اعضای اتحادیه اروپا روز دوشنبه در نشست خود در بروکسل به حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از فهرست گروه‌های تروریستی رای مثبت دادندپيروز شكوهمندانه مجاهدين.
این تصمیم وزرای خارجه ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در پی توافق مقدماتی این اتحادیه در روز جمعه برای این اقدام گرفته شده است.
سازمان مجاهدین بارها اتحادیه اروپا را متهم کرده بود که در تلاش برای متوقف ساختن برنامه هسته‌ای ایران، برای «خشنودکردن تهران»، این سازمان را در فهرست سازمان‌های تروریستی نگه می‌دارد.
یک دادگاه اروپایی اواسط آذرماه برای سومین بار تصمیم اتحادیه اروپا به مسدود کردن اموال سازمان مجاهدین خلق را به دلیل این که در فهرست گروه‌های تروریستی این اتحادیه قرار داشت اشتباه خوانده بود.
نمایندگان اروپا در حالی به این توافق رسیده‌اند که کاندولیزا رایس، وزیر خارجه دولت پیشین آمریکا، اواخر دی‌ماه در یکی از آخرین تصمیمات خود در دولت جرج بوش بار دیگر مجاهدین خلق را سازمانی تروریستی معرفی کرد.
روز پنج‌شنبه نیز نمایندگان کشورهای عضو اتحادیه اروپا فهرست جدید سازمان‌های تروریستی را، برای تایید در نشست روز دوشنبه وزرای خارجه اتحادیه، پیشنهاد کردند.
در این فهرست گروه‌هایی چون حماس و ببرهای تامیلِ سری‌لانکا قرار دارند که تمام دارایی‌های‌شان در اروپا مسدود شده است.
در همین حال روز یک‌شنبه صدها ایرانی معترض به احتمال حذف مجاهدین از فهرست سیاه اروپا اقدام به برپایی تجمع اعتراض‌آمیز در مقابل سفارت فرانسه در تهران کردند. این در حالی بود که دولت فرانسه با ابراز مخالفت با توافق مقدماتی در اتحادیه اروپا برای حذف نام سازمان مجاهدین از فهرست تروریست‌ها با اقامه دعوا در دادگاهی اروپایی خواستار آن شده بود که مجاهدین همچنان تروریست تلقی شوند.
تصمیم اتحادیه اروپا برای قرار دادن نام سازمان مجاهدین خلق در فهرست گروه‌های تروریستی در سال ۲۰۰۲ مبتنی بر اقداماتی بود که پس از حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ برای احترام به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در پیش گرفته شد. طبق این قطعنامه، اعضای سازمان ملل متحد به قطع هرگونه کمک مالی به گروه‌های تروریستی ملزم شدند.سازمان مجاهدین خلق انکار می‌کند که سازمانی تروریستی است و شش سال در دادگاه‌های اروپا «به دنبال اعاده حیثیت از خود» بود.

۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

به گزارش خبرگزاری آزاد نا:

چهاردهمین سالگرد درگذشت زنده یاد مهندس بازرگان که قرار بود امروز پنج شنبه،03/11/87 از ساعت14:30 در حسینیه ی ارشاد با سخنرانی افراد مختلفی چون احمد صدر حاج سید جوادی و ابوالفضل بازرگان و چند تن دیگربرگزار شود به دلیل فشارهای زیادی که از سوی نهادهای امنیتی اعمال شد لغو گردید.

گفتنیست این برای دومین سال پیاپی می باشد که مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان به دلیل مخالفت های پیدا و پنهان این نهادها برگزار نمی شود،چرا که سال گذشته نیز قرار بود همین مراسم در حسینیه ی ارشاد برگزار شود و حتی مانند امسال سخنرانان آن نیز مشخص شده بودند اما در آخرین دقایق از برگزاری آن ممانعت به عمل آمد.

شایان ذکر است جمعیت های مختلفی از فعالین دانشجویی،سیاسی،اجتماعی،اعضای احزاب و مردمی که از قشرهای گوناگون خواستار شرکت در این مراسم بودند در پشت دربهای حسینیه ارشاد با رفتارهای توهین آمیز افراد لباس شخصی که مجاور حسینیه به گشت زنی می پرداختند مواجه شده اند.

شنیده ها و دیده ها حکایت از آن دارد که این نیروها حتی با برخی از اعضای نهضت آزادی و فعالین دانشجویی برخورد فیزیکی نیز داشته اند.

یکی از اعضای نهضت آزادی که خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و شاهد برخوردهای نامناسب یا افراد مختلف نیز بوده در گفتگو با خبرنگار آزادنا ضمن گلایه از این برخوردهای زننده و نامناسب گفت: "علاوه بر اینکه این نیروها با ادبیات نامناسبی صحبت می کردند از ضرب و شتم افراد نیز هیچ ابایی نداشتند."

این عضو نهضت آزادی افزود:"دو نفر از این افراد ضمن به کار بردن الفاظ رکیک،با بنده درگیر شده و جراحاتی را بر روی صورت و بدن من ایجاد کردند."

اما به راستی دلیل لغو چنین مراسم هایی از سوی نهادهای حکومتی برای چیست،؟

این سوالی ست که هیچگاه به آن پاسخ صحیحی داده نخواهد شد و متاسفانه شاهد این هستیم که هر ساله این فشارها بیشتر و بیشتر می شود.

آخرین مراسم سالگردی که برای مهندس بازرگان برگزار شد به سال 85 باز می گردد که مجتهد شبستری در آن به سخنرانی پرداخت.سخنرانی ای که بسیار مناسب این روزهای ما می باشد.

"در جامعه ی امروز ما محتاج این هستیم که سه مفهوم خدا،قدرت و زور تعریف و تبیین شود"

این بخشی از سخنرانی شبستری بود که در ادامه برخی ادیگر از آن سخنرانی آورده می شود.

در جامعه بايد سه مفهوم خدا، قدرت و زور تعريف شود؛ زيرا هركدام از اين سه مفهوم متعلق به قلمرو ويژه‌اي هستند و تعريف عقلايي هر يك با ديگري به طور كلي متفاوت است.

توجه به اين تفاوت‌هاي اساسي موجب مي‌شود خدا در ساحت قداست و تعالي خود كه بدون آن خدايي را نمي‌توان تصور كرد باقي بماند.

خدا آن حقيقت نهايي است كه انسان آن را جست‌وجو مي‌كند و عبادت نيز مهمترين مساله‌ي محوري است و خدا با عبادت عجين است.

قدرت سياسي يك واقعيت اجتماعي و بشري است كه انسان‌ها آن را پديد مي‌آورند و همان منشا نظم اجتماعي و تاثيرگذار بر حركت جامعه خواهد بود.

پدر يا مادر هم نسبت به فرزندان خود منشا قدرت و اثرگذار هستند. همچنين انسان‌هاي الگو چه در ساحت علم و چه در ساحت هنر قدرت محسوب مي‌شوند كه سه اثر سرمشق گرفتن، دانستن و توانستن را در افراد تشكيل مي‌دهند.

قدرت‌هاي سياسي با سرنوشت عظيم انساني ارتباط سازنده و يا تخريب‌كننده مي‌توانند داشته باشند. قدرت سياسي در صورتي مي‌تواند سازنده باشد كه نيازهاي اساسي جامعه را برآورده كند و در واقع در خدمت جامعه باشد كه در اين صورت اين قدرت مشروع است. وقتي چنين قدرتي در خدمت نيازهاي جامعه باشد، انسان‌ها لزوم آن را در مي‌يابند.

هرگاه قدرت سياسي در خدمت منافع حاكمان درآيد و حفظ قدرت براي عده‌اي اصالت پيدا كند، در واقع از مشروعيت مي‌افتد، زيرا ديگر نيازهاي جامعه را تامين نمي‌كند. در حالي كه قدرت سياسي بايد خادم باشد و نه مخدوم.

اگر قدرت سياسي از خادم بودن به مخدوم بودن تبديل شود زور پا به صحنه مي‌گذارد و زور به جاي اغناي انسان‌ها آن‌ها را به رفتار و تفكر معين مجبور مي‌كند.

اگر افراد جامعه ميان مفهوم خدا و قدرت سياسي و زور مرزبندي كاملا روشني نداشته باشند، در مقام عمل با هركدام از اين سه مقوله برخورد كاملا متفاوتي نخواهند داشت.

افراد جامعه بايد بتوانند آزادانه مسوولان خود را مورد پرسش و نقد قرار دهند و قدرت سياسي را با صراحت و شجاعت نقد و عملا آن را كنترل كنند.

۱۳۸۷ تیر ۱۵, شنبه

با خبر هستيد ولي خودتان را به بي خبري زده ايد!!

بعضي از افراد هستند كه از بيشتر اتفاقات داخل كشور آگاه هستند.از هر اتفاق و رويدادي آگاه هستند ولي متاسفانه خودشان را به بي خبري ميزنند.ميدونند كه سونامي گراني به تهران حمله كرده است ولي خودشان را به نفهمي ميزنند و ميگويند در تهران گراني نيست.ميدانند فساد در جامعه هست و از چهره ي تهران معلوم است كه آلوده ترين شهر است ولي باز ميگويند كه شهر تهران پاكترين شهر است،ميدانند كه جوانها تفريحي ندارند و همه بيكار و علاف هستند و بيشترشان بخاطر بعضي مسائل يا حتي از روي بيكاري به سيگار روي مي آورند.ميدانند كه جوانها بايد اين انرژي جواني خود را به طريقي تخليه كنند ولي گوششون به اين حرفها بدهكار نيست و هفت روز هفته براي آنها هيئت برپا ميكنند و از امام زمان حرف ميزنند.بيچاره اون فردي كه اسمش در جامعه جوان هست بايد بره دور خيابون چرخ بزنه و جامعه هم بهش مدرك ليسانس راه و ساختمان ميدهد و يا اين كه خودش رو با مشروب و يا سيگار و يا حتي بد تر از اينها مثل مواد مخدر سرگرم كنه،خوب وقتي يك جوان 21 يا 25 ساله در اين جامعه كثيف كار نداشته باشه به همه ي اين كارها روي مي آورد و بعد آقايون برنامه درست ميكنن{چراغ خاموش،شبكه اول} كه جوانهايي كه مزاحم نواميس مردم شده اند را نشان ميدهند و صورتشان را شطرنجي ميكنن و با اونها مصاحبه ميكنند كه چرا همچين كاري در سطح شهر انجام ميدهند.يا ميگويند كه بايد فرهنگ ازدواج موقت را در كشور پايه گذاري كنيم تا هر نوجواني كه به سن بلوغ رسيد بتواند خودش را ارضا كند.خودشان ميدانند كه يك دختر يا پسر چه نيازهايي دارند ولي نميخواهند به اين حرفها گوش دهند،ميدانند كه يك پسر دوست داره با دختر باشه،مهموني بره،مشروب بخوره و هزاران كار ديگر و همين هم براي دخترها،اينها نيازهاي نسل جوان است كه در بيشتر جوامع به آنها احترام ميگذارند ولي متاسفانه در ايران به اين مسائل اهميت نميدهند و فقط در اين مورد حرف بلد هستند بزنند.وقتي ساعت 12 شب همه ي مغازه ها بايد تعطيل بشود و ديگر مغازه اي باز نباشد و چند وقتي هست كه در تهران خيابان گاندي،وليعصر{پهلوي}،جردن و چند خيابان ديگر را ميبندند كه اون عده از افرادي كه دوست دارند در اين خيابانها بچرخند ديگه اجازه نداشته باشند حتي از آنجا رد بشوند.وقتي به چند تا جوجه بسيجي اجازه ميدهند كه جلوي هر ماشيني را كه عشقشان كشيد بگيرند و با بد رفتاري با طرف برخورد كنند كه چرا همچين موسيقي گوش ميدهي و يا چرا ماشينت اين شكلييه و اون خواهر كيه همراهت و حتي رفتاري زشت تر كه به خود اجازه ميدهند بدون هيچ حكم و يا دليلي تو و ماشينت را بازرسي كنند ديگر چه انتظاري ميتوان داشت.واقعا ريشه ي اين مشكلات كه امروزه پيش آمده كجاست؟دوستي ميگفت قراره از چند هفته ي ديگر برقها را ساعت8:30 قطع كنند و مسلما ديگر كسي در خيابانها وقتي برق نيست رفت و آمد نميكند و به نوعي يك حكومت نظامي بي سرو صدا به بهانه ي كمبود انرژي.الان چند وقت هست كه شبها برقهاي پارك ملت و قيطريه و چند پارك ديگر را خاموش ميكنند و مردمي كه از گرماي خانه ي شان به پارك فرار كردهاند با خاموشي پاركها مواجه ميشوند.متاسفانه جو فضاهاي عمومي خيلي بد شده است و شاهد آن هستيم كه گشتهاي موتور سوار در پاركها با موتورشان ميچرخند و از هر دختر يا پسري كه خوششان نيايد و يا با آن آشنا نباشند بهش گير ميدهند و كلي ازش سوال جواب ميكنند كه چرا داري در پارك ميگردي؟مسئله هاي زيادي هست كه مسولان جامعه هيچوقت نتوانستند به اين جور مسائل جواب درستي بدهند و هميشه مشكل را در جايي ديگر ديده اند و خوب الان هم كه كسي از مسولان به اين چيزها فكر نميكند.وقتي در همه ي ميدانهاي و مراكز مهم شهر گشتهاي ارشاد پرسه ميزنند تا شايد بتوانند به دختر يا پسري كه بر خلاف آنچه كه آنها دوست دارند لباس پوشده گير دهند و حتي كار را به جاهاي باريك ميرسانند و آن جوان را تحقيرش ميكنند و كلي حرف نادرست به خانواده و خودش ميزنند كه چرا بايد تو اينطوري لباس بپوشي اين بر خلاف اسلام هست و پاي هر موضوعي را به دين باز ميكنند،مگر در همين لبنان نيست ببينيد كه چگونه جمهوري اسلامي تصويري را نشان ميدهد كه هركي نداند فكر ميكند كشوري پاكتر از لبنان در روي زمين وجود ندارد ولي همين لبان كه اينهمه جمهوري اسلامي خودش را براي سيد حسن تيكه تيكه ميكند چگونه جوانان را آزاد گذاشته است و جوانها هم كلي طرفدار اين شخصيت هستند و جامعه اسلامي هست ولي هركي دوست داره لباس ميپوشه و رفتار ميكنه ولي در ايران از نظر خامنه اي و مقامهاي ديگر همه ي مردم بايد به بهشت بروند و از نظر اينها بهشت رفتن با اين كارها ميسر ميشود و هركسي يك تار مويش بيرون از روسري باشد جايش در جهنم است.حالا شايد يكي نخواست بره بهشت و يا اصلا به اين مسائل اعتقاد نداشت ويا بهشت جمهوري اسلامي را قبول نداشت،اين فرد بايد چه كاري انجام دهد؟به اين چند تا عكس نگاه كنيد تا فرق آنچه در سيماي جمهوري اسلامي به مردم نشان ميدهند و اين عكسها كه از لبنان گرفته شده است را متوجه شويد.

۱۳۸۷ تیر ۱۱, سه‌شنبه

ترس جمهوري اسلامي از مجاهدين خلق

به راستي كه مجاهدين خلق به حق چندين ساله شان رسيدن و نشان دادن كه با سرسختي و تحمل خيلي از مشكلات ميتوان بر مشكلات پيش رو پيروز شد و عدالت برقرار شود ولي هنوز اين مجاهدين خيلي از حقهايشان را بايد از دنيا بگيرند.كمتر وبلاگي به اين مسئله پرداخته و برآن شدم كه اين موضوع را مورد بحث قرار دهم.خبر از اين قرار است كه مجلس انگليس تصويب كرد كه نام مجاهدين را از ليست گروهاي تروريستي بردارد.خبر جالب و قابل توجهي است براي مجاهدين،چون آنها چندين سال بود كه بر سر اين موضوع درگيري داشتند،حتي براي مردم ايران هم خبري خوب است و ديگر بعضي از مردم نميتوانند بگويند كه اينها تروريست هستند و از عوامل موساد.7سال كم حرفي نيست كه در اين سال مجاهدين ديگر تروريست خوانده نميشوند و نام تروريستي آنان ديگر از ميان رفت.ولي هستند كساني كه هنوز هم آنها را با نام تروريست ميدانند و به جاي مجاهد به آنها منافق ميگويند،اين افراد كساني نيستند جز از عوامل جمهوري اسلامي كه نميخواهند مجاهدين به حقشان برسند،چون ميدانند كه اگر اين مجاهدين به حقشان برسند چه منافعي را از دست ميدهند و در حال حاضر هم شاهد هستيم كه چگونه جمهوري اسلامي دستپاچه شده است و از اين موضوع حسابي ترسيده است.ميبينيد كه چگونه اين آخوند ها ترسيده اند و براي ديگر كشورها خط و نشان ميكشند كه اگر اين كار را بكنيد ما هم فلان كار را ميكنيم و در اين راه كلي از جيب ملت بيچاره خرج ميكنند تا به منافع خود دست پدا كنند.اين همه اخبار گزارش تهيه كرد،مجله هاي حامي رژيم ويژه نامه درست كردند،اين همه اطلاعيع در نماز هاي دروغين جمعه خوانده شد،اين همه امام جمعه ها خطبه دادند كه آي ملت شهيد پرور جمهوري اسلامي شما را به بهشت ميبرد و اگر ميخواهيد به بهشت برويد با ما بياييد و ما نميگذاريم كسي به جهنم برود.در حال حاضر جمهوري اسلامي يك هدف بيشتر ندارد و آن هم دستيابي به سلاح اتمي است،و بعد از آن نابودي مجاهدين كه رويايي بيش نيست در هدف بعدي اش قرار دارد.به راستي درست گفته اند كه حق به حقدار ميرسد و اين حق مجاهدين بود كه با سختي و مشقت فراوان توانستند به آن برسند و حال اين جوانان ايراني هستند كه بايد تلاشهاي مجاهدين را براي خود الگو قرار دهند و بتوانند به حق خود كه همان آزادي است برسند.
پ.ن:
مهندس گفت:اين احمدي نژاد هم كه خودش رو تيكه تيكه داره ميكنه كه بگه منو قرار بوده بكشن و قرار بوده كه منو بدزدن و از اين حرفها.آخه كدوم گروه ك..خلي ميخواد تو رو بدزده.والا من همين ديشب پيشه زنش بودم،اونم به من گفت انقدر اين محمود بوي گند ميده كه من حتي شبها پيشش نميخوابم و همش دوست دارم كه پيش تو بخوابم.تازه محمود خان قراره يه سري اطلاعات رو فاش كنه مبني بر اينكه قرار بوده يه همچين اتفاقي بيفته.همه ي اين كارها فقط و فقط براي اين است كه افكار عومي را فريب دهد و مردمي كه هنوز سرشان زير برف است را در همان حال نگه دارد و نگذارد كه چهره اش حداقل پيش آنها خراب شود.

۱۳۸۷ تیر ۵, چهارشنبه

سر ساقي سلامت

سلامتي ديوار كه هر مرد و نامردي بهش تكيه ميده.
سلامتي دريا كه با همه بزرگيش يه رنگه.
سلامتي كلاغ نه به خاطر بودنش،بلكه به خاطر سياه بودنش.
سلامتي سيگار كه ميدونه آخر زير پاهام لهش ميكنم،ولي تا آخرش باهامه.
سلامتي كرم خاكي نه به خاطر كرم بودنش،قفط به خاطر خاكي بودنش.
سلامتي گل كه يه شب زندگي ميكنه،ولي قشنگ زندگي ميكنه.
سلامتي قلم كه هرچي حرف ناگفتنيه،گفتنيش ميكنه.
سلامتي باغبوني كه زمستونشو از بهار بيشتر دوست داره.
سلامتي ديوار كه پشت مرد و نامردو خالي نميكنه.
سلامتي هرچي رفيق با معرفته.
سلامتيه اونايي كه ميدونن دوستشون داريم.
سلامتي سه تن:ناموس،رفيق،وطن.
سلامتي ايران مرز پر گهر.
اگر حلقه ي عشق از طلاست،حلقه ي دوست از وفاست.سلامتيه همه ي رفقاي با وفا.

۱۳۸۷ خرداد ۳۱, جمعه

توهمات احمقي نژاد

باز هم اين رئيس جمهورمملكتمان دچار توهم آن هم از نوع فانتزي اش شده.معلوم نيست چرا هر بار كه دچار توهم ميشه ميره براي اين آخوند هاي قم تعريف ميكنه؟!جالب اينجاست كه گفته:آقايون من اولين حيواني بوده ام كه شب را در عراق خوابيده ام و از اين ناراحتم كه چرا از طرف امريكا نيومدن منو بدوزدن ببرن مملكتشون كه با من مصاحبه كنن؟به گزارش خبرگزاري ايسنا محمود احمقي نژاد گفته است:{براساس اطلاعات موثق، دشمنان طرح ربودن و ترور خادم ملت را در سفر به عراق برنامه ريزی کرده بودند که به فضل الهی با تغيير يکی دو برنامه در اراده و تصميم آنها تزلزل ايجاد شد و وقتی متوجه موضوع شدند که عراق را ترک کرده بوديم و آنها همچنان مبهوت مانده اند.}آخه اين مرتيكه چه جور خادمي براي اين ملت بود كه حالا خودشو اين جوري معرفي ميكنه؟بعد موضوع جالب ديگه اينجاست كه اصلا احمدي نژاد اين دشمنان را نميشناسد و معلوم نيست چه كساني بوده اند ولي خود احمقي نژاد گفته است كه اينها فرستاده هاي رفسنجاني بوده اند!به گزارش سايت تابناك:احمدی نژاد در نشست اعضای جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفته است : در سال گذشته و امسال، بوش دو مرتبه تصميم جدی گرفته تا به ايران حمله کند اما با مخالفت فرماندهان نظامی اين کشور از اين اقدام بازمانده است.
اما چند وقت پيش هم احمدي نژاد دچار توهمات ديگري شده بود و اين راجع به هاله ي نور دور سرش است كه خودش ميگويد خدا مرا به عضويت پست فرشتگان دراورده است و فقط اين از نوع مدرنش است و مردم عادي ميتوانند مرا ببينند.اين احمقي نژاد كه به نوعي دارد سر مردم را گرم ميكند و از اعتقادات مذهبي آنان سواستفاده ميكند،نوعي بيمار رواني است كه جوانان امروزي به اين نوع بيماري ميگويندك--خل.خيلي حرفهاي مسخره اي ميزند كه اعصاب هر انساني به هم ميريزه.به تيكه اي از حرفهايش توجه كنيد:{او اين حرفها بعد از سخنراني در سازمان ملل زماني كه با آيت الله جوادی آملی صحبت ميكرد را زد: «من روز آخری که سخنرانی کردم، تقريبا همه سران بودند يکی از همان جمع به من گفت: وقتی تو شروع کردی "بسما.." و "اللهم" را گفتی، من ديدم يک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در يک حصن و حصاری رفتی.»او حتي به خودش هم اعتماد به نفس ميدهد و حرف اون شخص را تاييد ميكند و ميگويد:«من خودم هم احساس کردم که فضا يک دفعه عوض شد و همه حدود بيست و هفت، هشت دقيقه تمام، اين سران مژه نزدند. اينکه می گم مژه نزدند، غلو نميکنم. اغراق نيست، چون نگاه می کردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار يک دستی همه آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود. چشمها و گوش هايشان را باز کرده بود که ببينيد از جمهوری اسلامی پيام چيست.»خلاصه كه اين احمقي نژاد معلوم نيست چه وقتي ميخواهد آدم شود و از اين كارهاي مسخره دست بردارد!!بياييد همه برايش دعا كنيم كه زودتر شرش از سر اين مملكت كنده شود.{فيلم هاله ي نور را كه بازيگرش احمدي نژاد است را اينجا گذاشتم تا دوستاني كه نديده اند بتوانند ببينند.}

۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

اتوبوسي به نام جمهوري اسلامي

حكومت جمهوري اسلامي مانند اتوبوسي ميماند كه براي مثال از ميدان رسالت شروع به حركت ميكند و مقصدش هم ميدان تجريش هست.در اين 25 30 سالي كه اين حكومت غارتگر روي كار آمده اند،افرادي كه از خيشاوندان رهبر بوده اند يا پست و مقامي داشته اند در اول خط سوار اتوبوس شده اند و ديگر جايي در اتوبوس نيست حتي براي ايستادن.اين اتوبوس شروع به حركت ميكند و در هر ايستگاهي هم توقف ميكند ولي چون جا نيست مردم عادي نميتوانند سوارشوند و به مقصدشان بروند.در اين اتوبوس فقط مسولان جاي صندلي هايشان را هر از گاهي عوض ميكنند و كساني هم كه ايستاده اند سفت و سخت اين ميله هاي اتوبوس را چسبيده اند كه كسي به پايين هولشان ندهد و هيچ جايي براي ورودي جديد نميگذارند!اين نمايي از جمهوري اسلامي بود.حكومتي كه با فريب مردم و ريا كاري به قدرت رسيد.چرا بايد بعضي از سران اين حكومت كه اندازه ي يك خر هم نميفهمند به پست و مقامي برسند فقط و فقط به دليل اينكه فاميل رهبر هستند.ولي يك تحصيل كرده بايد مسافر كش باشد،ولي چون فاميل ندارد نميتواند به مقامي برسد و بايد به مسافر كشي روي آورد؟اينها درد جامعه است.دردهاي قديمي كه تازه الان درد آور شده است.